ملاقات کردن روبرو شدن با کسی دیدار کردن کسی را: (ناصرالدین شاه اگر هر روز خواهر زن خودش را ملاقات نمیکرد ناخوش میشد) (دهخدا. چرند و پرند. 130) ادامه... روبرو شدن با کسی دیدار کردن کسی را: (ناصرالدین شاه اگر هر روز خواهر زن خودش را ملاقات نمیکرد ناخوش میشد) (دهخدا. چرند و پرند. 130) تصویر ملاقات کردن فرهنگ لغت هوشیار
ملاقات کردن دیدار کردن، یکدیگر را دیدن، زیارت کردن، دیدن کردن، روبرو شدن ادامه... دیدار کردن، یکدیگر را دیدن، زیارت کردن، دیدن کردن، روبرو شدن فرهنگ واژه مترادف متضاد
ملاقات کردن ملاقات کرنا , ملاقات کرنا ادامه... ملاقات کرنا , ملاقات کرنا تصویر ملاقات کردن دیکشنری فارسی به اردو
ملاقات کردن karşılaşmak, buluşmak ادامه... karşılaşmak, buluşmak تصویر ملاقات کردن دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی